کتاب فرمانده گردان ١١ (براساس زندگی رزمی خلبان فریدون ذوالفقاری)

کتاب خلبان «فریدون ذوالفقاری»، خلبان شناسایی نیروی هوایی ارتش، با عنوان «فرمانده گردان ١١» چاپ شد. در این کتاب، جناب ذوالفقاری، نابغه آسمان ایران و خلبان شجاع گردان یازده شناسایی را از زبان همرزمانش می‌خوانیم. فریدون ذوالفقاری، خلبان فانتوم عکسبرداری، در طی هشت سال دفاع مقدس، با وجود داشتن پست حساس، مثل یک خلبان جوان، همچنان فعال و جنگنده در پروازهای برون‌مرزی شرکت می‌جست. شهرت و اعتبار این خلبان اسطوره‌ای، در کنار شجاعت و سواد پروازی، بیشتر به ماموریت‌های عکسبرداری برمی‌گردد که فقط ایشان توان به انجام رساندن آنها را داشت. خلبان ذوالفقاری، پا از رکاب جنگنده بیرون نکشید و در پروازهای متهورانه‌ای از جمله ماموریت بغداد و عکسبرداری از «مجلس الوطنی» و «کاخ صدام»، موفق به ثبت عکس‌هایی فوق‌العاده ارزشمند از استراتژیک‌ترین نقاط نظامی، سیاسی و صنعتی در عمق خاک دشمن شد. در یکی از اصلی ترین فصل های کتاب فرمانده گردان 11، خاطره عکس برداری از پایگاه های هوایی اچ 3، برای اولین بار با جزئیات کامل نوشته شده است. عملیاتی که بجز معدود افراد شرکت کننده در آن، هیچکس از نحوه اجرا و خلبانان شرکت کننده در آن اطلاعی نداشت. در قسمتی از کتاب، از زبان خلبان جانباز «فرج‌الله فرسیابی»، از خلبانان همواره همراه با جناب ذوالفقاری می‌خوانیم که :

« شک نداشتم این سکوت طولانی هر معنایی داشته باشد مطلقا ارتباطی با ترس و واهمه ایشان از کشته شدن ندارد. در پر اضطراب ترین و وحشتناک ترین مناطق کلیدی دشمن که من در کابین عقب روی صندلی پرس شده بودم و هر آن منتظر برخورد یک موشک و جدا شدن روح از بدن بودم میدیدم که این خلبان مثل «ربات و دقیقا بر اساس پارامترهای «توجیه قبل از پرواز، گردشها و صعود و نزولها را به دقت و سر زمان خودش انجام میدهند. این آدم، همان طور که تاریخ هم نشان داد ترسی از کشته شدن در وجودش نبود در نتیجه، هیچ ماموریتی و هیچ خطری نمیتوانست این مرد را متزلزل و مردد و دست پاچه کند. مأموریت آن قدر پیچیده و سنگین است که شخصیتی مثل جناب ذوالفقاری را هم به فکر فرو برده شاید کمتر از یک ماه پیش بود که برای مأموریت بغداد و عکسبرداری از «کاخ صدام» و  «منطقه سبز» پایتخت دشمن به همین اتاق احضار شده و ایشان، خیلی سریع این مأموریت به شدت مهلک و خطرناک را توجیه و توضیح فرمودند و هر دو با هم این مأموریت را به انجام رساندیم. حالا چه پیش آمده و چه ماموریتی ابلاغ شده که جناب ذوالفقاری را به این سکوت کشانده به هر روی این سکوت تا پایان آخرین پک و له کردن ته سیگار در زیر سیگاری روی میز ادامه داشت و اینجا بود که جناب ذوالفقاری سطل آب یخ را روی سر من خالی کردند. فرسیابی! باید بریم پایگاه الولید!» ....»

از دیگر نقاط قوت این کتاب، تحلیل تعدادی از عکس‌های هوایی ارزشمند گرفته شده توسط جناب ذوالفقاری از اهدافی در داخل خاک عراق می‌باشد. در تحلیل همراه با عکس این قسمت، خواننده متوجه می‌شود خلبانان ما از چه مسیری وارد خاک دشمن شده و هدف عکسبرداری شده در چه موقعیتی از سرزمین عراق واقع شده است.