مقدمه
حجم عظيمي از درآمدهاي كشور صرف خريد سلاح و تجهيزات و آموزش كاركنان شده و ميشود. صاحبان كارخانههاي بزرگ اسلحه سازي، نه تنها راجع به خريد محصولات نهايي شان، بلكه در مواردي براي تأمين هزينه پژوهش براي توليد سلاحي جديدتر، به ايران به عنوان يك مشتري و شريك سرمايهگذاري بالقوه نگاه ميكنند. در اين رابطه همين بس كه بر روي بدنه 5 هزارمين F-4توليدي توسط شركت «مكدانل»، پرچم ايران به عنوان دومين پرچم پس از انگلستان، در ميان پرچم .... مشتري عمده اين هواپيما نقش بسته است. راجع به شراكت در بحث توليد نيز پرچم كشورمان بر روي بدنه نخستين F-16توليدي توسط شركت «جنرال دايناميكس» در كنار ديگر كشورهاي سهيم به چشم ميخورد. هواپيمايي كه قرار بود 300 فروند از آن در خدمت نيروي هوايي قرار گيرد و تمام هزينه ها اعم از قيمت خود هواپيما، تسليحات آن، قطعات يدكي، موتورهاي اضافي و آموزش كاركنان به ايالات متحده پرداخت شد اما شيطان بزرگ نه تنها هواپيماها را در لغو يك جانبه تحويل نداد، آن حجم عظيم سرمايههاي ملي ما را نيز به بهانههاي مختلف بلوكه كرد!
آنقدر حجم گردش مالي در خريدهاي تسليحاتي عظيم است كه سلاحهايي كه قرار است در اواسط دهه 60 شمسي عملياتي يا توليد شوند، هزينهشان در سال 1356 به صورت تمام و كمال پرداخت شده و نيروي هوايي شاهد چرخش وسيعي از جايگزيني تسليحات كار كرده با تسليحات نو و بروز خواهد بود. آيا اين پروژهها در سيري كه براي آنها پيش بيني شده حركت خواهند كرد يا اتفاق ديگري خواهد افتاد؟! يا شايد هم انقلابي، جنگي، ... دگرگونيهايي در پيش است!
در اواخر دهه 50 هجري شمسي، ايران بهعنوان قوي ترين قدرت نظامي منطقه سربرآورد؛ در خرداد ماه 1357، طي جلساتي كه مسئولان ارشد نظامي داشتند، كمبودهاي تسليحاتي و تجهيزاتي، نقصهاي تاكتيكي، و مشكلات آموزشي در سطح نيروهاي مسلح بررسي شد. در پايان جلسه، اين نتيجه حاصل گرديد كه اگر چه بسياري از مشكلاتي كه در جلسات سال هاي قبل مشخص شده بود حل گرديده و يا در حال حل شدن بود، ولي برخي از نيروها، بهخصوص در نيروي هوايي نياز به تجهيزات بهتر، رهبري مقتدرتر، تعمير و نگهداري با كيفيت تر و آموزش سازماندهي تر شده دارند.
در سطح تخصصي، مهمترين مشكل نيروي هوايي، كمبود سامانه هاي پادكار الكترونيك (ECM)و آموزش نفرات براي كار با آنها بود. بنابراين تصميم بر اين شد كه 2 آموزشگاه رزم هوايي راهاندازي گردد؛ اولي بايستي در شيراز تأسيس ميشد و با تجهيز به آخرين رده جنگ افزارهاي الكترونيكي و با اعلام آمادگي عملياتي در سال 1361 در اختيار نيروي هوايي قرار ميگرفت. دومي نيز با تكميل ساختمان در سال 1363 در اصفهان، بايستي به فرماندهي هوانيروز ارتش تعلق ميگرفت. در صورتي كه اين دو مجتمع عظيم ساخته مي شد، برنامه آموزش نيروي هوايي كه در واقع نمونه برداري شده كامل از برنامه آموزشي «Red Flag» نيروي هوايي ايالات متحده بود، با دستيابي به شبيه سازهاي بسيار پيشرفته از لايه هاي مختلف ثابت و سيار پدافندهاي موشكي سام اتحاد شوروي، شبيه سازهاي سامانه هاي ECMو ECCMساخت اين كشور و هواپيماهاي تهاجمي شوروي كه F-5E/Fو F-16مي بايست نقش آنها را بازي مي كردند، گام بسيار بلندي رو به جلو برمي داشت. گفته ميشد اين دو مركز در خاورميانه هرگز معادلي نخواهد داشت. با اينحال، با پيروزي انقلاب، نه تنها پروژه ساخت اين دو مركز متوقف شد بلكه قراردادهاي خريد F-14هاي بيشتر، آواكس هاي E-3A، F-16A/B، F-18Lو ديگر تسليحات سفارش داده شده لغو گرديد و از درجه اعتبار ساقط شد. تمامي سامانه هاي شبيه ساز پدافند SA-2و SA-3شوروي با نام نظامي MPQ-T1و سامانه هاي MSQ-T4/T5/T6كه نقش شبيه ساز رادارهاي ساخت اتحاد شوروي را ايفاد مي كردند و قرارداد آنها با شركت «جنرال دايناميكس» تحت برنامه «Coronet Ruby» بسته شده بود در ايالات متحده ماندگار شدند. از تجهيزاتي كه طبق اين قرارداد به ايران تحويل داده شد، به نظر مي رسد، 3 دستگاه (از 10 دستگاه سفارش داده شده) «هدف متحرك راداري» بوده باشد كه براي ارزيابي قابليت ها و محدوديت هاي «رادارهاي پرنده» و همچنين اندازه گيري توانايي اين سامانه هاي راداري پرنده در محيط هاي پر اخلال الكترونيك بهكار مي رود.
با كمك اين پروژه ها و وارد عمل شدن تجهيزات درجه يك كه سالهاي قبل و در محموله هاي انبوه وارد كشور شده بودند، مسئولان كشور اميد داشتند كه ايران بتواند با كمك اين تجهيزات و آماده بهكار شدن زير ساخت هاي صنايع دفاعي كه توام بود با ورود فناوري ساخت انواع سلاح هاي مختلف، به درجه اي از خودكفايي در امر ساخت سلاح دست يابد كه كشورمان قابليت غلبه بر مشكلات تهيه سلاح از منابع خارجي در بروز يك جنگ فرسايشي شديد را پيدا كند.
مسئله مهمي كه در اينجا قابل ذكر است، نظريه دفاعي نيروي هوايي ارتش بود. براساس اين نظريه، نيروي هوايي مي بايست تا سال 1361 به يكي از برترين نيروهاي هوايي دنيا تبديل شود. مشكل اصلي در اين راه اين بود كه نيروي هوايي برخلاف ديگر نيروها هرگز نتوانست استقلال كامل خود را در امر خودكفايي بهعنوان يك سازمان نظامي بهدست آورد. نخستين دغدغه رژيم منحوس پهلوي در آن زمان، حفظ امنيت سلطنت بود كه بيشتر با فرضيه «ايجاد عدم اعتماد بين فرماندهان براي بقاي سلطنت» جلو مي رفت. محمدرضا بهعنوان فرمانده همه نيروها، عملاً، كنترل و اعمال نفوذ كاملي بر روي عمليات نيروها داشت. وفاداري به وي بهعنوان نخستين كليد پيشرفت در هر رده اي به حساب مي آمد و نيروهاي اطلاعات و امنيت، در يك روال دائمي، همواره ميزان «شاه دوستي» فرماندهان ارشد را اندازه گيري مي كردند. در حاليكه پهلوي دوم، سوابق هر افسري كه از درجه سرگردي مي خواست به بالاتر ترفيع يابد را مطالعه و نظر مي داد، برخي مستشاران امريكايي نيز در روند تصميم گيري كلان نيروهاي مسلح دخالت ميكردند. ساخت يك نيروي مسلح عظيم، ايده رژيم پهلوي براي بازگرداندن عظمت پيشين امپراتوري پارس بود. افزايش فوق تصور در ميزان معامله هاي ميلياردي با شركت هاي امريكايي، بهزودي باعث شد خروش و طغيان عظيمي در پشت صحنه صورت گيرد. اين جوش و خروش از زماني اتفاق افتاد كه مرگ هاي مشكوك در رده هاي بالاي فرماندهي ارتش، كشته شدن سؤال برانگيز افسران عاليرتبه در سوانح بالگردي و كايت، سركوب كردن انگيزه هاي افسران توانا در گماشتن آنها به مناصبي دون شأن و منزلتشان و ايجاد جو بي اعتمادي و خبرچيني در ميان افسران، مانند طاعوني جگرخوار به جان نيروهاي مسلح افتاده بود. اين مسائل باعث يك سري اخراج ها و درخواست هاي بازنشستگي زود هنگام شد.
در پاييز سال 1357 مشخص شد كه تمام سيستم سياسي كشور به بن بست رسيده است زيرا رژيم طاغوت نتوانست تغييرات سياسي لازم در كشور را مديريت كند. در اين زمان، ايران بهوسيله محمدرضا پهلوي و 48 خانواده با نفوذ و ثروتمند در كشور رهبري مي شد كه به اعتقادات مذهبي مردم توجهي نشان نمي دادند. آنها فراموش كرده بودند كه ايراني ها مردماني مذهبي با گرايشهاي عميق هستند. قشر عظيمي از نيروهاي مسلح و كارمندان دولت كه جزو همين مردم بودند به مرور، سر ناسازگاري با حكومت مطلقه و ديكتاتوري شاهنشاهي گذاشتند.
در آذرماه 1357، شورش ها و طغيانها با گشوده شدن آتش گارد شاهنشاهي به روي مردم در تهران و كشته شدن 30 نفر به اوج خود رسيد. بدنه عظيم نيروي هوايي با مردم همراهي كرد تا از هواپيماها عليه سركوب قيام استفاده نشود و بعلاوه از كودتايي شبيه به كودتاي 28 مرداد براي بازگرداندن محمدرضا جلوگيري گردد. برخي فرماندهان ارشد تندرو، خواستار قتل عام مردم شدند! اتفاقات بزرگ و سرنوشت سازي هم در ادامه افتاد كه برخي مسئولان از صدور دستور آتش گشودن به سوي مردم و كشتار آنها سر باز زدند. در اوج ناآرامي ها، رژيم پهلوي، نگران از سوء استفاده همسايگان كركس منش كشور، بلافاصله يك تيپ شكاري F-4را از تهران به چابهار و يك تيپ شكاري F-5را از تبريز به دزفول اعزام نمود تا در قابليت دفاعي اين پايگاه ها تقويتي چشمگير ايجاد گردد. همزمان به تمامي سايت هاي راداري هم آماده باش صد در صد اعلام گرديد.
همافران، نخستين بخش در نيروهاي مسلح ايران بودند كه فرياد دادخواهي عليه رژيم منحوس پهلوي و شاه ديكتاتور بلند كردند. اين نفرات از لحاظ حقوق و دستمزد، از تمامي همرده هاي خود در سطح نيروهاي مسلح حقوق بيشتري دريافت مي كردند اما ميزان نارضايتي در ميان اين افراد بهعلت عملكرد نادرست محمدرضا اوج گرفت. در روز 20 بهمن 1357، دانشجويان فني با همكاري همافران، از دستورات فرماندهان سرپيچي كرده و با نيروهاي گارد در مركز آموزش فني نيروي هوايي در دوشان تپه درگير شدند. در اين درگيري، تعدادي از مستشاران امريكايي به محاصره انقلابيون درآمدند كه بلافاصله بهوسيله بالگردهاي شينوك و اتوبوس از محل خارج گرديدند. در ادامه، با پيوستن گروههاي مسلح به همافران، درگيري با گارد شاهنشاهي وسعت بيشتري پيدا كرد. در پايان آن روز، پايگاه هوايي دوشان تپه و مركز آموزش فني بهدست نيروهاي انقلاب تصرف شد كه همين مسئله گام بزرگي در پيروزي هاي بعدي ملت ايران داشت.
چند روز قبل، در روز 14 بهمن، دولت «شاپور بختيار» آخرين نخست وزير رژيم قبلي، از طريق سفارت اين كشور در تهران به دولت ايالات متحده پيغام داد كه در صورت ادامه اين روند، قراردادهاي تسليحاتي با امريكا را كه ارزشي در حدود 8 ميليارد دلار داشت لغو خواهد كرد. با اينحال، لغو رسمي اين قرادادها تا روز 19 مرداد ماه سال بعد اتفاق نيفتاد. لغو قراردادي كه دولت موقت بر آن صحه گذاشت باعث شد كه قراردادهاي بسته شده در دهه 50 و تعهد شده در دهه 60 مثل E-3ها و F-16ها لغو شود.
در ادامه، امريكايي ها براي سوء استفاده نهايي از شرايط بهوجود آمده، از طريق «اريك فون ماربد» نماينده وزارت دفاع، مجدانه به لغو و پايان دادن تحويل سلاح هاي گرانقيمت و حساس به ايران با تشويق مقامات تصميم گيرنده در امور نظامي در دولت پس از انقلاب به تلاش پرداخت.
در روز 26 دي ماه 1357، محمدرضاي مخلوع ، خاك ايران را با هواپيماي VIPبوئينگ B707با نام «شهباز» و با هدايت سرهنگ دوم خلبان «بهزاد معزي» ترك كرد و به تبعيد رفت. شهباز ابتدا در مراكش و سپس در مصر به زمين نشست. با فرار شاه، ايران وارد طوفان هاي شديد و تغييرات عمده پس از انقلاب گرديد. برخي از بالاترين رده هاي ارتش وارد صفوف مردم شدند و خود را انقلابي جا زدند. «سپهبد ربيعي» فرمانده نيروي هوايي وقت بلافاصله پس از ورود بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي ايران، حضرت امام خميني (ره) به خدمت ايشان رسيده و آمادگي خود را براي تصدي پست رياست جمهوري در نظام جديد اعلام نمود(!) تعداد زيادي از پرسنل نيروي هوايي شاهنشاهي ايران (IIAF)كه اكنون و به طور موقت، نيروي هوايي ملي ايران (NIAF)خوانده ميشد، بهعنوان ادامه دهنده حركت بزرگ انقلاب، چرخ عظيم اين حركت مردمي را به حركت سريعتر واداشتند.
در ادامه، «ويليام سوليوان»، سفير وقت ايالات متحده در ايران به رئيس دولت موقت، «مهدي بازرگان» درخواست كاهش يا توقف را ارايه داد اما بازرگان اگرچه با كاهش اين برنامه موافقت كرد اما با توقف آن مخالفت نمود. بازرگان تمايل داشت تا همكاري هاي نظامي ايران با ايالات متحده ادامه يابد. نهايتاً وي موافقت كرد كه تعداد نفرات درگير در برنامه MAAGبه 25 نفر (!) كاهش يابد اما در ادامه روندي پيش گرفته شد كه تمامي مستشاران امريكايي حاضر در ايران تا پايان سال 1358 كشور را ترك گفتند.
در ادامه، تعدادي از افسران با درجات مختلف كه بيشتر به نيروي هوايي و نيروي زميني تعلق داشتند، به فكر كودتا عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران افتادند؛ «كودتاي نوژه» قرار بود با محوريت نيروي هوايي و از مبداء پايگاه سوم شكاري همدان در شب 18 تير 1359 آغاز شود. پايگاه هوايي نوژه به اين علت كه نزديكترين فاصله را تا تهران داشت، بهعنوان مركز عمليات انتخاب گرديد. در اين پايگاه كه از مركز پرجمعيت شهر همدان و ازدحام اين شهر فاصله داشت، مي شد بدون مزاحمت و با بهانه وجود درگيري مرزي با عراق، فانتوم ها را تا آخرين ظرفيت و توان، مسلح به بمب نمود. براي انجام اين عمليات، 30 تا 53 فروند F-4Eآماده انتخاب و خلبانان مورد نظر براي انجام مأموريت توجيه شدند. خلبانان دسته پرواز اول مي بايست در موعد مقرر از همدان به آسمان برخاسته و در نخستين گام، باند پرواز پايگاه يكم شكاري را بمباران و از حالت عملياتي خارج مي نمودند. در ادامه، دسته پروازي دوم وظيفه بمباران «بيت حضرت امام خميني (ره)»را بهعهده داشت و دسته هاي پروازي بعدي، مقر رياست جمهوري، نخست وزيري، برخي پادگان ها، انبارهاي مهمات و ستادهاي فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را مي بايست نابود مي كردند.
با هدف بمباران بيت حضرت امام (ره)، 3 فروند F-4Eبه هدايت برگزيده ترين كودتاچيان، وظيفه داشتند تا با پرواز بر فراز منطقه «جماران» در شمال تهران، اصلي ترين قسمت كودتا را به انجام رسانند. در اين دسته 3 فروندي، F-4اول با پرتاب 4 بمب سنگين 750 پاوندي، زمين را براي انهدام كامل منطقه توسط دو فروند ديگر آماده مي كرد. فروند دوم با شليك دو تير موشك AGM-65Aماوريك به انهدام دقيق نقاط از پيش تعيين شده مي پرداخت و فروند سوم نيز با پرتاب 4 تير بمب مرگبار خوشه اي انگليسي BL755، كار تمام نفرات باقيمانده در آن منطقه را يكسره مي كرد!
در ادامه، نخستين فروند از اين دسته 3 فروندي به سراغ ساختمان راديو تلويزيون سراسري رفته و دو فروند باقيمانده با توپ 20 ميليمتري خود به انهدام اهداف باقي مانده مي پرداختند. با تمام اين حساب و كتاب ها، كودتا ساعاتي قبل از آغاز فاش گرديد و با وارد عمل شدن نيروهاي انقلابي در نطفه خفه شد. با ناكام ماندن كودتا، بيش از 300 نفر از افسران ارتش، شامل 30 نفر خلبان كه درگيري مستقيم با كودتا داشتند دستگير شده و در ادامه اعدام شدند. انجام اين كودتا هيچ خللي در حركت رو به جلو و سريع انقلاب ايجاد نكرد. اين كودتاي (ننگين) صدام را بيش از پيش تشويق كرد تا به خاك كشورمان تجاوز كند. نهايتاً پهلوي دوم در روز 5 مرداد ماه 1359، بر اثر سرطان جان سپرد تا خيال تمامي سلطنت طلبان و شاه دوستان خارج نشين براي بازگشت وي براي هميشه راحت شود!
دولت وقت با وقوع كودتا، براي ايراد ضربه نهايي و در اثر خيانت منافقين، تصميم گرفت تا تسليحات فوق پيشرفته و غيرضروري (!) را به فروشندگانش پس بدهد.
ادامه دارد ...
مهدي بابامحمودي مقدمه F-4 بدون شك يكي از شاهكارهاي خلقت هواپيمايي است. براي كساني كه از عالم...
مقدمه كشوري بهنام ايران در منطقه اي قرار گرفته كه در برهه هاي مختلف تاريخ، همواره مورد...
مقدمه: حقيقت غير قابل اغماضي كه در طي جنگهاي طولاني نظير جنگ...
مقدمه حجم عظيمي از درآمدهاي كشور صرف خريد سلاح و تجهيزات و آموزش...
نویسنده : مهدی بابامحمودی اشاره امير سرتيپ دوم خلبان بازنشسته...
مصاحبه:مهدی بابامحمودی نخستين ملاقات با امير اويسي در ستاد فرماندهي منطقه هوايي...
مصاحبهكننده: مهدي بابامحمودي هرچه از خاطرات شهيدان و دليرمردان جان بركف دوران دفاع مقدس و...