مقدمه:
حقيقت غير قابل اغماضي كه در طي جنگهاي طولاني نظير جنگ ويتنام، جنگ تحميلي 8 ساله با عراق و يا جنگي مثل جنگ جهاني دوم، خواه ناخواه اتفاق ميافتد اينست كه تعدادي از سربازان با ديدن صحنه هاي مختلف مثل از دست دادن همرزمان يا ملاقات مرگ از نزديك به مروز روحيه جنگاوري خود را از دست داده و از ميدان رزم كنار ميروند. اما تعدادي ديگر نظير آيه قرآن كه ميفرمايد: «تعدادي از مردان برعهدي كه با خداي خود بستهاند تا آخرين لحظه استوارند و خللي بر ارادة آنها وارد نميآيد...» تا آنجا كه توان دارند در راه عقيده خود ميجنگند و چه به ديدار پروردگار خود نايل شوند و چه زنده بمانند در روحيه و ارادهشان تغييري حاصل نميشود. همچنان در خدمت ابرمردي هستيم كه مهر 59 با تير 67 برايش فرقي نداشت و با قدرت، صلابت، سرافرازي، اقتدار، مردانگي و شرف آنچه در توان داشت بي ريا در طبق اخلاص گذاشت!
شاهينهاي صدام
«فرماندهي پشتيباني هوايي»
اگرچه عراق نيز بهعنوان يكي از كشورهاي خاورميانه، منابع نفتي عظيم و سرشاري به ارث برده و در دهه 70 ميلادي، سيل دلارهاي نفتي بود كه حساب هاي دولت عراق را پر مي كرد، با اينحال، عراقي ها هرگز نتوانستند يك قدرت هوايي قابل اطمينان، همچون همسايه شرقي شان ايجاد كنند. يكي از دلايل اين مشكل، آن بود كه عراق خود را تقريباً وارد يك انزواي جهاني كرده و تنها ابرقدرت متحدش يعني اتحاد جماهير شوروي، در تحويل سلاحهاي مدرن به اين كشور بسيار محتاط عمل مي كرد.
در حاليكه نيروي هوايي عراق در خريد سلاح و آموزش كاركنان، بسيار آهسته حركت ميكرد، نيروي هوايي ايران با سرعت بسيار شگفت انگيزي رو به جلو در حال پيشرفت بود. فاصله رزمي و عملياتي اين دو نيروي همسايه و رقيب از سال 1352 به بعد شكلي تصاعدي به خود گرفت، اين فاصله بيشتر از بعد كيفيت سلاح ها قابل تأمل و بررسي است. در حاليكه نيروي هوايي ايران در آن سالها مشغول دريافت جنگنده هاي پيشرفته نسل سوم و بالاتر بود، نيروي هوايي عراق هنوز به جنگنده هايي مثل MiG-21PMF، سوخوي Su-7BMKو حتي جنگنده «هانتر» براي دفاع هوايي وابسته بود. با تمام اين اوصاف در سال 1352 شرايط، با امضاي قرارداد دوستي بين بغداد و مسكو كه امكان خريد تسليحات پيشرفته تر و بيشتر را فراهم نمود تغيير كرد. مهمترين اتفاقي كه پس از اين قرارداد واقع شد، تحويل بمب افكن هاي مدرن و راهبردي توپولف Tu-22«بلايندر» بود. تحويل اين بمب افكن كه همزمان با عراق به ليبي هم صورت گرفت، از اين جهت جالب و قابل تأمل است كه اتحاد شوروي تقريباً تصميم به فروش اين بمب افكن فراصوتي را به هيچ كشوري نداشت. اين فروش غيرمنتظره باعث شد تا Tu-22كه در خدمت فرمانده هوا- درياي دوربرد نيروي دريايي ارتش شوروي بود و تنها در تمرين هاي مشترك و پروازهاي شناسايي عبوري از روي كشتي هاي جنگي ناتو شركت مي كرد و خط سير كسل كننده اي داشت، اميدوار شد كه جنگ واقعي را به چشم ببيند.
اين چشم انتظاري، زياد بهطول نينجاميد زيرا بهزودي جنگ سوم اعراب و صهيونيستها حادث شد. در طول اين نبرد، كاملاً مشخص شد كه جمع چند ارتش كامل از چند كشور عربي، تقريباً با قدرت رزمي ارتش رژيم صهيونيستي برابري ميكند. در همين زمان بود كه اتحاد شوروي تصميم گرفت دو نيروي هوايي عرب، عراق و ليبي را به بمب افكن Tu-22مسلح كند. با تجهيز به چنين هواپيمايي، اين دو نيرو قابليت حمله به اهدافي در اسراييل را در سرعت و ارتفاع بالا آنهم بهصورت مستقيم از مبداء پايگاههايي درون خاك خودشان پيدا مي كردند. داشتن سرعت و سقف پرواز بالا بر روي آسمان رژيم صهيونيستي، از آن جهت حايز اهميت بود كه صهيونيست ها بهصورت گسترده اي از پدافند موشكي زمين به هواي MIM-23هاوك بهره مي بردند. از ديگر مزاياي بهره مندي از بلايندر اين بود كه با حضورش در نبرد با صهيونيست ها، از اعزام بسياري از هواپيماها به پايگاههايي در سوريه، براي نزديكي به خاك دشمن جلوگيري مي كرد.
نمونه اي كه براي صادرات به عراق و ليبي در نظر گرفته شد و در ادامه Tu-22Bخوانده شد در واقع بدنه همان نمونه هاي اوليه بلايندر شناسايي Tu-22RDبود كه تجهيزات شناسايي از روي آن پياده و همچنين موتور آن هم با موتور RD-7M2تعويض گرديده بود. براساس برنامه اي كاملاً مشابه، بغداد و طرابلست هر يك در دو دسته پروازي، صاحب 14 فروند Tu-22Bو دو فروند گونه دو سرنشينه آموزشي Tu-22Vشدند. در برنامه آموزش خدمه پرواز و زميني هم برنامه اي در دستور كار قرار گرفت تا كاركنان با تجربه تر عراق در اواخر سال 1352 در پايگاه هوايي «زيابروفكا» در اتحاد شوروي دوره آموزش خود را آغاز كنند. سرتيپ «شوشكين» يكي از كهنه كاران ارزيابي عملياتي برنامه توليد Tu-22، رهبري پروژه آموزش كاركنان پروازي و زميني عراقي را در يك برنامه آموزشي بسيار مدون و سنگين بهعهده گرفت. اين نفرات عراقي كه همگي از كهنه كاران توپولف Tu-16نيروي هوايي عراق بودند، پس از اتمام دوره مزبور خود، آموزش كاركنان نيروي هوايي ليبي و ديگر كاركنان اعزامي از عراق را عهده دار شدند.
نخستين دو فروند بلايندر عراقي، تأسيسات مونتاژ در اتحاد شوروي را ترك گفته و در اوايل سال 1353 در پايگاه هوايي «الوليد» به زمين نشستند تا به اين ترتيب زندگی بلايندر در عراق آغاز گردد. آنها در اين پايگاه سنگ بناي «گردان هفتم بمب افكن» كه بعدها به «تيپ راهبردي » ارتقاءو تغيير نام يافت را گذاشتند و بمب افكن هاي قديمي ايليوشين IL-28را به مرخصي فرستادند. اين بمب افكن در حالي تحت فرمان «فرمانده پشتيباني هوايي» قرار گرفت كه دو هواپيماي تأثيرگذار ديگر نيز در اختيار اين فرمانده بودند.
اتحاد جماهير شوروي در تاريخ 22 مهر ماه 1352، 4 فروند جنگنده پيشرفته MiG-23MSرا بهعنوان نخستين فروش خارجي اين هواپيما، به كشور سوريه تحويل داد. اگرچه اين هواپيما بلافاصله عملياتي نشد و فرصت شركت در جنگ اعراب و رژيم صهيونيستي را پيدا نكرد، ولي حضور آن در سوريه، براي خلبانان عراقي كه در كنار خلبانان سوري، در جنگ با صهيونيست ها شركت داشتند جالب توجه و تحسين برانگيز بود. نتيجه اين مشاهدات و گفتگوها بين خلبانان عراقي و سوري باعث شد تا بغداد بلافاصله درخواست خريد اين جنگنده بال متغير پيشرفته را، در جواب به سفارش نيروي هوايي ايران براي خريد جنگنده گرومن F-14، به وزارت دفاع اتحاد شوروي ارسال كند. با توجه به گفتگوهايي كه در رده هاي بالاي كارشناسان نظامي غرب و شرق درگرفته بود، به نظر ميرسيد جنگنده هاي F-14و MiG-23با بهره گيري از بال متغير و سامانه الكترونيك پروازي پيشرفته، حريفان قدرتمندي براي هم باشند اگرچه هنوز هر دو جنگنده بطور وسيع بهكار گرفته نشده يا در جنگي شركت نكرده بودند تا نقاط ضعف و قوت خود و حريفشان براي شركتهاي سازنده و ديگران مشخص شود، با اينحال تجربياتي كه اندكي بعد دست داد، مشخص كرد تفاوت اين دو جنگندة به ظاهر مشابه، فراوان است. در حقيقت برخلاف نيروي دريايي ايالات متحده كه تمامي فناوري ها و امكانات ممكنه را بر روي جنگنده مورد نظرش از قبيل قابليت حمل بار زياد، برد بالا، مانور پذيري خوب، سرعت، الكترونيك پرواز پيشرفته و سامانه تسليحاتي برتر ميخواست، سازندگان MiG-23در حالي به سراغ ميز طراحي رفتند كه نيت يك سازش قابل توجيه بين «توانمندي هاي قابل دستيابي» با پس زمينه ذهني «سهولت در توليد انبوه» را در فكر خود داشتند. پس از تولد نمونه اوليه MiG-23، طراحان هيچ توجهي به بهبود مانور پذيري اين جنگنده نكردند و در عوض تمام توان خود را به افزايش قابليت هواپيما در عمليات در شرايط بد آب و هوايي، پرواز با سرعت بالا و ارتفاع پايين اختصاص دادند. نتيجه طراحي سر طراحان شركت «ميكويان- گورويچ» هواپيمايي «بال متغير» بود كه همانند همتاي غربي خودF-14، در حين پرواز مي توانست بال خود را به جلو و عقب حركت دهد. تفاوت كليدي و حياتي كه جنگنده ميگ با جنگنده گرومن داشت، اين بود كه سامانه تغيير زاويه بال جنگنده امريكايي بر حسب شرايط پرواز يعني سرعت و ارتفاع، زاويه بال را تعيين و در هر زاويه اي كه بهينه تشخيص مي داد، بال را در همان زاويه تنظيم مي نمود اما سامانه تغيير زاويه بال جنگنده شوروي بر طبق شرايط پروازي تنها مي توانست بال را در 3 وضعيت 16، 72 درجه قرار دهد كه در رده جنگنده هاي بال متغير امتياز منفي بزرگي بهحساب مي آيد. در يك هواپيماي بال متغير زماني كه بال به عقب حركت مي كند، ميزان وتر بال افزايش مي يابد در حاليكه ضخامت بال ثابت باقي مي ماند. نتيجه حركت بال به عقب، كاهش نسبت قطر بال به وتر بال است. يك چنين بالي «برا»ي به مراتب بالاتري نسبت به بال ثابت در سرعت هاي پايين توليد مي كند و همزمان «پسار» كمتري در سرعت هاي بالا به هواپيما تحميل مي نمايد.
فناوري جالبي كه در بال MiG-23بكار رفته، ايناست كه لبه فرار بال در وضعيت آخرين زاويه به عقب، به درون بدنه وارد مي شود. اين مورد باعث مي شود كه بار روي بال افزايش يابد و نتيجه آن كاهش پسار سرعت بالا و افزايش عملكرد بار در سرعت هاي پايين است. بهطور كل بايد گفت اين جنگنده شوروي، با توجه به سازه و سامانه هاي ساده تر و ارازن تر نسبت به F-14، گزينه بسيار مناسبي براي نيروهاي هوايي كم تجربه بهحساب مي آيد. بهعلت همين سادگي، مانورپذيري قرباني شد! بنابراين در رابطه با اين قابليت، در مقابل F-14هيچ حرفي براي گفتن ندارد. در حقيقت، MiG-23بجز ارايه برد پرواز خوب، هيچ قابليت جديد ايروديناميكي براي نيروي هوايي عراق به ارمغان نياورد و بدون درنظر گرفتن سرعت و رژيم هاي متنوع پروازي، مانور جنگنده ميگ حتي از فانتوم هم كمتر بود.
با اينحال نخستين 18 فروند از جنگنده هاي MiG-23MS، 18 فروند MiG-23BNو 4 فروند MiG-23US، در اوايل سال1353 همزمان با تحويل همين تعداد به سوريه و مصر، به عراق وارد شدند و جالب اينكه نيروي هوايي عراق حتي قبل از آلمان شرقي كه نزديكترين متحد اتحاد شوروي بود، اختيار دار كامل ميگ هاي جديد خود شد. دومين موردي كه باعث نااميدي بيشتر عراقي ها از MiG-23شد، وجود الكترونيك پرواز پر مشكل اين جنگنده بخصوص در گونه «MS» بود. MiG-23از سامانه ناوبري VOR/ILS، راديوهاي Fو فرستنده هاي دوست از دشمن SRO-3، دقيقاً شبيه به آنچه بر روي جنگنده MiG-21MFنصب شده بود بهره مي برد؛ در حاليكه در كمال تعجب سامانه هشدار راداري را بر خود نداشت. شرايط براي گونه BNهم دقيقاً شبيه به همين بود.
با تمام اين اوصاف، فرمانده دفاع هوايي عراق همچنان كه برنامه ريزي مي كرد تا از MiG-23MSبهعنوان مهمترين ركن شبكه رهگيرهاي خود استفاده كند، فرمانده پشتيباني هوايي وارد عمل شد و با جا انداختن اين موضوع كه جنگنده ها در حمله به اهداف زميني و مجموعاً در مأموريتهاي هوا به زمين مناسب تر هستند تا در نقش رهگير، تمام 40 فروندي كه تا سال 1355 تحويل داده شده بود را در اختيار گرفت و در ادامه مجموعه 60 فروند گونه BNو 10 فروند گونه USرا كه بهطور همزمان تحويل نيروي هوايي عراق شد را، به سازمان رزم خود افزود.
اگرچه جنگنده هاي ميگ، پرنده هاي قابل و امتحان پس داده اي بودند، با اينحال، در فرمانده پشتيباني هوايي نيروي هوايي عراق، هانترهاي قديمي كه هنوز 54 فروند از آنها در دو گردان، يكي در پايگاه هوايي «الحريه» نزديك كركوك و ديگري پايگاه هوايي «قياره» نزديك موصل عملياتي بودند، محبوبيت خود را بين خلبانان حفظ كرده بودند. هر دو گردان، صاحب با تجربه ترين خلبانان نيروي هوايي عراق بودند زيرا اين خلبانان نه تنها مكرراً در نبرد واقعي با كردها بودند، بلكه درسهاي زيادي نيز از رويارويي با صهيونيست ها آموخته بودند. ازديگر گردان هاي با كفايت و كار كشته نيروي هوايي عراق، تعداد 5 گردان جنگنده هاي سوخوي شامل Su-7BMKو Su-20بودند. از اين 5 گردان، 3 گردان به جنگنده هاي Su-20كه 64 فروند از آنها همزمان با ورود MiG-23به عراق وارد شده و جايگزين تلفات جنگنده Su-7در نبرد با صهيونيست ها شدند، اختصاص داشت. اگرچه جنگنده هاي جديد سوخوي با ارايه پايداري ايروديناميك بهتر و ويژگيهاي هدايت پذيري بهبود يافته، پرنده كاملاً مناسبي براي كم تجربه ها بهحساب مي آمد، از لحاظ الكترونيك پرواز صاحب مزيتي نسبت به MiG-23نبود و بهطور عمده براي انجام نقش پشتيباني نزديك هوايي مورد استفاده قرار گرفت. تمامي هواپيماهاي تحت فرمانده پشتيباني هوايي از تسليحات ساده اي مثل غلاف راكت انداز 57 ميليمتري UV-16-57، راكت هاي هدايت ناپذير 127 ميليمتري و بمب هاي متداول 250 كيلوگرمي FAB-250بهره مند بودند. اگرچه براي مهمات اين هواپيما، خود اتحاد شوروي تسليحات بسيار موثري را طراحي و ساخته بود، باز هم بهعلت احتياط در تجهيز متحدين خود، اين تسليحات را به عراق تحويل نداد. از جمله اين مهمات با ارزش، مي توان به موشك ضد باند BETAB-250و يا بمب هاي خوشه اي اشاره كرد و جالب اينكه در اين فرماندهي عريض و طويل، بهغير از جنگنده MiG-23MSهواپيماي ديگري كه توانايي شليك موشك هوا به هواي راداري را داشته باشد وجود نداشت!
در طرف ديگر، تاخت و تاز بي حد و حصر ايران در خريد انبوه سلاح هاي جديد و مدرن به حدي بود كه در مدت زمان كوتاهي، مشكلات فرمانده پشتيباني هوايي يكي يكي سربرآورد! در سال 1355، 15 گردان جنگنده –بمب افكن براي پشتيباني از يگان هاي سطحي نيروي زميني، تشكيل و به هواپيماهاي مورد نياز تجهيز شد اما اين گردان ها بهشدت از كمبود خلبانان آموزش ديده و با تجربه رنج مي بردند و اين در حالي بود كه محموله عظيمي از هواپيماها مي بايست، بهعنوان تسليحات احتياط درون انبارها نگهداري مي شدند.
رويه در عراق تا حدود زيادي با همسايه اش فرق داشت. براي نمونه، از 4 گردان مجهز به
MiG-23، تنها دو گردان عملياتي بود. جالب اينكه گردان هاي Suو هانتر كه صاحب خلبانان با تجربه و آموزش ديده بودند، قابليت هاي محدودي در انجام عمليات پشتيباني نزديك هوايي و رهگيري داشته و با آنكه انجام پشتيباني هوايي از عمليات هاي دريايي نيز جزو وظايف آنها گنجانده شده بود، آنها هيچ تجربه اي در مقابله با كشتي هاي جنگي دشمن نداشتند. با تمام اين كمبودها، نقطه ضعف اساسي و در واقع زخم پيشاني نيروي هوايي عراق كه حقيقتاً تمامي شئون عملياتي اين نيرو را تحت تأثير خود قرار داده بود، عدم وجود هواپيماهاي سوخترسان هوايي بود! اگرچه عراقيها از هر فرصتي براي ابراز علاقه به خريد و بهره برداري از تانكرهاي سوخترسان جهت اطلاع به متحد خبيث شان استفاده مي كردندف اما گوش شوروي ها به اين فرياد عراق بدهكار نبود و همين عدم تحويل هواپيماي سوخترسان هوايي باعث شد تا نيروي هوايي عراق، از قابليت بسيار مهم يك نيروي هوايي كه همانا انجام عمليات هاي ضربتي دوربرد است، در محروميت بماند. با تمام اين توضيحات، اگرچه نظريه دفاعي نيروي هوايي عراق، براساس نظريه نيروي هوايي اتحاد شوروي بنيان گذاشته شده بود و شوروي ها هم بر افزايش تعداد هواپيماهاي مدرن و قابليت هاي تهاجمي تأكيد داشتند، فرمانده پشتيباني هوايي نيروي هوايي عراق بهجاي ارايه نقش بهعنوان يك بازوي تهاجمي كوبنده، يك يگان كم اثر بازدارنده بود و نيروي زميني عراق، براي انجام پشتيباني نزديك از يگان هايش ترجيح مي داد، بالگردهاي رزمي هوانيروز تازه تأسيس را به ميدان دعوت كند تا هواپيماهاي پشتيباني نزديك نيروي هوايي را!
«شاهين هاي صدام»
مشكلات و نقص هاي نااميدكننده MiG-23MSدر كنار تلفاتي كه نيروي هوايي عراق در جنگ اكتبر 1973 داد، باعث شد كه فرمانده دفاع هوايي عراق از بهكارگيري موثر MiG-23عاجز شده و اجباراً دوباره رو به سفارش MiG-21MFآورد. به اين ترتيب تعداد 98 فروند از اين جنگنده طي قراردادي خريداري شد و نخستين فروند از اين دسته سفارش داده شده، در تابستان 1352 وارد خاك عراق گرديد.
اين هواپيماهاي تازه وارد تقريباً تمام MiG-21هاي قديمي تر در خدمت نيروي هوايي عراق را بازنشسته كردند كه تعدادي از بازنشسته ها نيز براي ادامه خدمت راهي كشور «يمن» گرديدند. MFهاي جديد كه همراه خود محموله عظيمي از موشك هاي هوا به هواي K-13را آورده بودند، در قالب 5 گردان شكاري در خدمت فرمانده دفاعي عراق قرار گرفتند. در مقايسه با MiG-21هاي قديمي تر، گونه جديدتر داراي بهبود جزيي در مانورپذيري و برد پروازي بوده و با بهره گيري از موتورهاي اصلاح شده تومانسكي R-13كه توانايي پرواز در سرعت هاي بالاتر را در ارتفاع پايين به هواپيما مي داد، مي توانست در زير هر چهار غلاف نصب زير بال، موشك هوا به هوا نصب كند.
اين هواپيماها اگرچه همواره در بهترين شرايط نگهداري مي شدند، با اينحال بهعلت استفاده از سلاح هاي قديمي مثل موشك هاي غير قابل اعتماد K-13Aو k-13Mجزو هواپيماهاي از رده خارج شده آن زمان محسوب مي گرديدند. بههمين علت عراقي ها خيلي زود بهفكر جايگزيني براي
MiG-21هاي خود افتادند.
در همين زمان، عراق براي فرمانده دفاع هوايي نيروي هوايي و پدافند نيروي زميني، طي قراردادي 200 دستگاه توپ پدافندي راداري Zsu-23-4و 135 دستگاه سايت موشكي متحرك زمين به هواي SA-6كه سابقه بسيار درخشاني از خود در جنگ سال 1973 بجاي گذاشته بود، خريداري و راه اندازي نمود.
اين تجهيز بي سابقه فرمانده دفاع هوايي، نشان از اهميت بسيار ويژه اين فرمانده در ساختار نيروي هوايي عراق داشت و بههمين علت بود كه خلبانان اين فرمانده با غرور «شاهين هاي صدام» خطاب مي شدند.
در آن زمان، فرمانده دفاع هوايي، براساس نظريه دفاعي همتاي خود در اتحاد شوروي، يك نيروي كاملاً دفاعي بود كه وظيفه حفاظت هوايي از اهداف و اماكن راهبردي كشور را بهعهده داشت.
به همين دليل، اين فرمانده، كنترل حدود 210 سايت موشكي سام را بهعهده داشت. اين 210 سايت در قالب 40 تيپ پدافند هوايي مجهز به موشك هاي SA-2و SA-3بودند. تقريباً تمامي اين سايت ها غير متحرك و ثابت بودند كه در خوشه هاي 4 الي 5 آتشبار، دور تا دور پايگاه هاي نظامي، شهرها، پالايشگاه ها و تلمبه خانه هاي نفت و ديگر تاسيسات حياتي مستقر بودند.
اگرچه اهدافي كه اشاره شد با شدت و قدرت بالايي محافظت مي شدند، اما بين اين تاسيسات فضاي پوشيده نشده توسط پدافند به وفور يافت مي شد. نتيجه اينكه هواپيماهاي دشمنان عراق، در وسعت بسيار بالايي از آسمان اين كشور مي توانستند آزادانه جولان دهند. بهعلاوه خدمه كاربر اين سايتهاي موشكي، از يك آموزش همه جانبه پدافند موشكي بخصوص براي چگونگي مقابله با هواپيماهايي كه غلاف جنگ الكترونيك همراه خود داشتند بي بهره بودند.
اگرچه سامانه پدافند موشكي SA-3اصلاً براي تجهيز نيروي زميني خريداري شده بود، ولي بهعلت نبود زير ساخت هاي لازم در نيروي زميني، فرمانده دفاع هوايي، كنترل و بهره برداري از اين سامانههاي پيشرفته را بهعهده گرفت. نيروي هوايي عراق براساس تجربيات جنگي مصر و سوريه، تركيب سايت هاي موشكي SA-6را با تعداد وسيعي از توپ هاي پدافند هوايي خودكار شامل توپهاي 37 ميليمتري M1939، 57 ميليمتري S-600و 23 ميليمتري Zsu-23-4آغاز نمود.
مستشاران نيروهاي مسلح اتحاد شوروي مستقر در عراق، براي راه اندازي اين سامانه ها با مشكلات عديده اي مواجه شدند. در كنار اين مسايل، شوروي ها كه در آن زمان تجهيزات نسبتاً مدرني را راهي قاهره و دمشق كرده بودند، نمي خواستند تسليحات بهتر و مدرن تري را به بغداد ارسال كنند و نتيجه اين تفكر فروش سامانه هايي با قابليت محدود بود. بنابراين به رغم تلاش هاي بسيار و خريدهاي عظيم در رده هواپيماهاي شكاري، نيروي هوايي عراق از لحاظ سامانه هاي تشخيص دوست از دشمن، قابليت جنگ الكترونيك و از همه مهمتر يك شبكه راداري همه جانبه، در فقر بهسر ميبرد. در سال 1356، در حالي كه اختلافات با ايران و رژيم صهيونيستي بالا گرفته بود، نيروي هوايي عراق همچنان براي حفاظت از تاسيسات مهم خود به گشت هاي هوايي وابسته بود. اين قضيه، خود بزرگترين نشانه از ضعف شبكه راداري و محدوديت كاركرد سامانه هاي خريداري شده از اتحاد شوروي بود. در حاليكه سوريه و مصر، به لطف روي خوش وزارت دفاع اتحاد شوروي از يك شبكه وسيع راداري استفاده مي كردند، ابر قدرت شرق از فروش سامانه هاي مورد نياز براي ايجاد اين شبكه در آسمان عراق بهشدت خودداري مي كرد. اين تفكر در سطح مقامات تصميم گير در اتحاد شوروي جريان داشت تا آغاز جنگ همه جانبه با ايران!
در حاليكه شوروي از تحويل سامانه هاي مزبور ممانعت مي كرد، عراق هم از پذيرش مستشاران بيشتر، براي جلوگيري از تسلط سياسي شوروي روي كشورش خودداري كرد. يكي از نتايج اين اتفاقات، ايجاد يك فرمانده دفاعي كاملاً متمركز بود كه تقريباً تمامي پدافند هوايي سنگين خود را در يك سامانه واحد يكپارچه قرار داده بود. وجود چنين سامانه اي براي جنگنده هاي عراقي، بسيار خطرناك تر از جنگنده هاي دشمن بود.
البته اين مشكل پديده تازه اي به حساب نميآمد زيرا در طي جنگ سال 1973، بارها در آسمان سوريه، جنگندههاي خودي توسط پدافند به اشتباه مورد اصابت قرار گرفته بودند. بههمين علت براي پوشش چنين ضعفي، فرمانده دفاع هوايي، مبادرت به طراحي دالان هاي هوايي نمود تا هواپيماهاي خودي با دنباله گيري اين دالان ها در مناطق حفاظت شده توسط موشك هاي سام و توپ هاي پدافندي، پروازي امن و بي خطر داشته باشند.
طولي نكشيد كه مشكل ديگري سربرآورد! از آنجا كه عراقي ها بهندرت الگوهاي طراحي دالان ها را تغيير مي دادند، اين دالان ها به سرعت توسط هواپيماهاي مخصوص «جمع آوري علايم الكترونيك»*كه نيروي هوايي ايران بهطور وسيعي از اين هواپيماها بهره مي برد، شناسايي و كشف مي گرديد. با تمام اين اوصاف، بهعلت وجود اختلاف در رده هاي بالاي سياسي عراق، در كنار اخراج و اعدام مرتب افسران كاركشته و شجاع، هيچ راه حل بهتري براي پوشش آسمان عراق در آن زمان وجود نداشت. در نتيجه، فرمانده دفاع هوايي عراق در حقيقت يك نيروي دفاعي نمايشي بود كه بهمنظور ايفاي يك نقش بازدارنده عليه مهاجمين بالقوه، رنگ و لعاب بسيار خوبي داشت، اما در مقام يك رويارويي واقعي از نابود كردن يك دسته پروازي بزرگ در آسمان يك هدف راهبردي عاجز! وضعيت بقيه اركان نيروي هوايي هم تعريفي نداشت. اين نيرو حتي در انجام يك پشتيباني هوايي كامل براي آغاز يك حمله تمام كننده توسط نيروهاي زميني عليه كردهاي شبه نظامي، ناتوان نشان داد.
مشكلات زير بنايي در نبود و يا كمبود بازده نيروي هوايي، در حقيقت به ساختار نيروي انساني اين نيرو باز مي گشت. كاركنان نيروي هوايي تحت تسلط و تأثير محدوديت هاي اعمال شده توسط رهبران بعثي كشور كه از نيروي هوايي بهعنوان نيرويي كه در هر كودتاي آينده، سنگين ترين ضربه را به آنها وارد خواهد آورد قرار داشتند. آنها با همين تفكر از رسيدن نيروي هوايي عراق به جايگاه قدرتمند و اصلي خودش همواره جلوگيري مي كردند. «احمد حسن البكر» و بعد از آن جانشينش «صدام حسين» بعلت وحشتي كه از نيروي هوايي داشتند، اخبار هر روزه نيروي هوايي را از طريق نفراتي كه براي اين كار گمارده بودند، مورد بررسي قرار مي دادند تا مبادا كودتايي كه در سال 1347 توسط نيروي هوايي حادث شد و باعث گرديد بعثي ها به قدرت برسند، دوباره بوقوع بپيوندد.
در همين راستا، تقريباً تمام افسران آينده نيروي هوايي كه براي آموزش در «دانشكده پرواز تكريت» جذب مي شدند، از جوانان عضو حزب بعث در دانشگاه افسري ارتش گزينش و انتخاب مي گرديدند. جايي كه در كلاس هاي درسش بيشتر از تاكتيك هاي جنگي، عقايد حزب بعث تدريس مي شد! هر خلباني كه قرار بود بهعنوان دانشجو استخدام شود، براي صد در صد وفادار بودن به حزب بعث، به دقت مورد كنكاش قرار مي گرفت!
دانشجويان پس از طي مراحل متعدد ورود به دانشكده، مراحل پايه پرواز را به وسيله هواپيماهاي A.202A«براوو»، L-29و MiG-15UTIيا Mi-2و i-4مي آموختند. پس از فارغ التحصيلي در اين مرحله، خلباناني كه براي پرواز با شكاري انتخاب شده بودند، يا در تكريت باقي مانده و براي تكميل آموزش خود با MiG-17Fو L-39پرواز مي كردند يا به پايگاه هوايي «الرشيد» جايي كه T.52«جت پروروست» و «هانتر» T.57مستقر بودند منتقل مي شدند. آموزش پيشرفته توسط معلمين اتحاد شوروي و چك اسلواكي انجام مي شد. در طي اين آموزش ها، معلمين بلوك شرق، تنها به خلبانان ياد مي دادند كه چگونه هواپيماي خود را به سلامت به آسمان ببرند و به سلامت به زمين بنشانند. پرواز شب و پرواز در آب و هواي بد تقريباً هيج جايي در برنامه آموزش نداشت و در دوره استفاده از سلاح، تقريباً به تئوري اكتفا مي شد و به اين ترتيب خلبانان مي آموختند كه چگونه مو به مو دستورات صادر شده از طرف رادار زميني را اجرا نمايند.
در اثر همين رويه آموزش كه در حقيقت ريشه در نظريه دفاعي اتحاد شوروي داشت، خلبانان عراقي آموزش آنچناني در رابطه با مانورهاي جنگي نمي ديدند. حتي در گردان هاي شكاري عملياتي هم آموزش نبرد واقعي، زياد جدي گرفته نمي شد و بيشترين توان افسران عملياتي صرف نگه داشتن خلبانان در چارچوب قوانين حزب بعث تلف مي شد. نتيجه اين تفكر ضد عملياتي و ضد آموزشي، نگه داشتن خلبانان روي زمين بود كه در ادامه باعث شد خلبانان نيروي هوايي عراق، سالانه كمتر از 100 ساعت پرواز كنند و دقت و مهارت آنها در استفاده از هواپيما و سلاحشان در پايين ترين جايگاه ممكنه قرار گيرد.
نتيجه تمام مسايلي كه عنوان شد به اينجا انجاميد كه فرمانده دفاع هوايي عراق، بيشتر به پدافند موشكي و توپ هاي پدافندي براي مقابله با هجوم دشمن متكي باشد تا به جنگنده رهگيرها! با تمام محدوديت ها، پروازهاي كم و فشارهايي كه از طرف حزب بعث به نيروي هوايي عراق وارد ميآمد، افسران فعال و جوان نيروي هوايي، روحيه بسيار خوبي داشتند، چون آنها معتقد بودند حزب بعث براساس ادعاي خود، عراق را به رهبر جهان عرب مبدل خواهد كرد.
«يخ ها شكسته مي شود»
با وجود تسلط همه جانبه حزب بعث و مستشاران شوروي بر روي نيروي هوايي عراق، اين نيرو هنوز توسط فرماندهاني هدايت مي شدكه توسط نيروي هوايي سلطنتي انگلستان در دهه هاي 50 و 60 ميلادي تربيت شده بودند و تمام تلاش خود را صرف راضي كردن مقامات سياسي به خريد سلاح و تجهيزات از غرب و پياده سازي شيوه هاي آموزشي آنها بهجاي اسلوب هاي شرقي مي كردند. اگرچه به نظر مي رسد، حضور مستشاران و كارشناسان نيروي هوايي هند كه از سال 1347 تا اواخر دوران فروپاشي شوروي، در عراق مستقر بودند در القاي اين نوع تفكر در سطح فرماندهان نيروي هوايي عراق بي تأثير نبوده است. براثر تداوم چنين تفكري، عراق از سال 1347، مذاكرات رسمي خود را با فرانسه آغاز كرد. اين مذاكرات كه بر سر خريد «ميراژ 5» با شركت «داسو» شروع شد، در اوايل دهه 50 شمسي، با نزديك شدن روابط بغداد- لندن به نهايي شدن تحويل جنگنده هاي «جگوار» و «هاوك» انجاميد. اگرچه نه ميراژ 5 و نه جگوار و نه هاوك، بهعلت قطع شدن مقطعي روابط ديپلماتيك در آن سالها، راهي سرزمين داستان هاي هزار و يك شب نشدند با اينحال تمرين هاي خوبي براي كسب سلاح هاي بهتر و روابط مستحكمتر در آينده بود.
در سال 1353، در شرايطي كه مبالغ افسانه اي و رقم هاي نجومي از طرف ايران به سمت ايالات متحده در جريان بود، و از طرف ديگر، قيمتهاي بسيار بالاي نفت، مژده دريافت پول نقد و بي دردسر را براي فروشندگان سلاح در بر داشت، شرايط ناگهان عوض شد. پاريس كه تا آن زمان هيچ يك از درخواست هاي بغداد را جدي نمي گرفت، يكباره آغوش خود را براي همسايه عرب ايران گشود.
در مدت زمان كوتاهي، با روشن شدن چراغ سبز وزارت دفاع فرانسه، تعداد 9 فروند بالگرد SA.321Hو 5 فروند بالگرد SA.321GV«سوپر فريلون» در بغداد تحويل ارتش عراق گرديد.
5 فروند آخرين سوپر فريلون هاي تحويلي، قابليت حمل و شليك موشك ضد كشتي پر قدرت و AM3«اگزوست» را داشتند كه هنگام ورود به عراق، محموله اي شامل 60 تير موشك اگزوست را نيز همراه خود آوردند. پس از تحويل اين 5 فروند در سال 1358، تمام سوپر فريلون هايي كه تا آن زمان به عراق تحويل داده شده بودند، با تجهيز به رادارهاي «هراكلس ORB-31D» ساخت شركت «اومرا» كه در دماغه بالگرد نصب مي شد، توانايي شليك اگزوست را نيز پيدا كردند. رادار هراكلس توانايي جستجوي سطح دريا را تا فاصله 90 كيلومتر داشت. همزمان مذاكرات مهمي كه بعدها نقشي بسيار مهم در سرنوشت عملياتي نيروي هوايي عراق بازي كرد، بين بغداد و پاريس آغاز شد. در انتهاي مذاكرات مورد نظر در خرداد ماه 1356، قراردادي امضا شد كه بهموجب آن 36 فروند جنگنده پيشرفته ميراژ F.1EQكه مخصوصاً براي نيروي هوايي عراق طراحي، اصلاح و بهينه سازي شده بود تا قابليت انجام مأموريت هاي هوا به زمين را نيز پيدا كند، بههمراه 267 تير از موشكهاي هوا به هواي ماترا «R.530F»، «534»، ماترا «R.550» (ماژيك)، وارد فهرست موجودي نيروي هوايي عراق مي شد. در قرارداد ديگري كه همزمان بسته شد، هزينه 40 فروند بالگرد آيرواسپاسيال «SE.316C» الوئت، 40 فروند بالگرد «SA.342L» غزال در كنار 12 فروند بالگرد «SA.330L» پوما، به فرانسه پرداخت گرديد.
بر خلاف اتحاد شوروي كه عليرغم قيمتهاي بسيار پايين، تعهدات خود را در قبال عراق بسيار سريع اجرايي مي كرد، فرانسوي ها خيلي كند عمل مينمودند، ضمن اينكه براي هر اسلحه قيمتهاي بسيار گزافي را نيز طلب ميكردند، بهطوريكه غير از بالگردهاي آلوئت و غزال، هيچكدام از اسلحه هايي كه اشاره گرديد، در آغاز جنگ با ايران، به نيروي هوايي عراق تحويل نشد....
ادامه دارد ...
مهدي بابامحمودي مقدمه F-4 بدون شك يكي از شاهكارهاي خلقت هواپيمايي است. براي كساني كه از عالم...
مقدمه كشوري بهنام ايران در منطقه اي قرار گرفته كه در برهه هاي مختلف تاريخ، همواره مورد...
مقدمه: حقيقت غير قابل اغماضي كه در طي جنگهاي طولاني نظير جنگ...
مقدمه حجم عظيمي از درآمدهاي كشور صرف خريد سلاح و تجهيزات و آموزش...
نویسنده : مهدی بابامحمودی اشاره امير سرتيپ دوم خلبان بازنشسته...
مصاحبه:مهدی بابامحمودی نخستين ملاقات با امير اويسي در ستاد فرماندهي منطقه هوايي...
مصاحبهكننده: مهدي بابامحمودي هرچه از خاطرات شهيدان و دليرمردان جان بركف دوران دفاع مقدس و...