کتاب تایگرها می‌آیند

کتاب تایگر ها می‌آِیند خاطرات خلبان شفیع حسین پور از جمله جنگنده ترین خلبانان اف 5 در جنگ ایران و عراق است. ایشان از جمله معدود خلبانانی بودند که داوطلبانه در هفته ابتدایی جنگ به دزفول منتقل شدند و در طی نبرد سرنوشت ساز دفاع از دزفول حماسه ها آفریدند. از جمله خاطرات ایشان : پرواز آخر با شهید خلبان علی اقبالی، حمله به پالایشگاه و پایگاه کرکوک به لیدری خلبان افسانه ای اف 5 خلبان دانشپور، دفاع از دزفول، بمباران پل پنجوین، بمباران پل علی غربی علی شرقی و خاطرات بسیار دیگر است. 

بخشی از کتاب:

فردا صبح ساعت پنج، همه خلبانان پایگاه به گردان آمدند و با حضورشان در این ساعت از صبح، به صراحت گفتند که ما بدون هیچ ترس و تردیدی، آماده انجام هر ماموریتی در هر نقطه از خاک دشمن هستیم. شاید در زمان صلح، این کاری که در ادامه برای‌تان می‏گویم، کار آنچنان اثرگذار و جالبی نباشد اما این اتفاق در ساعت ۵ صبح، در گردان 22 شکاری، جایی که گوش تا گوش، خلبانان جوان، آموزش‌دیده، عملیاتی و آماده جنگ حضور داشتند به‌وقوع پیوست.
در میان پچ‌پچ و همهمه دوستان که از هر دری سخنی می‌گفتند، جناب «حمید فضیلت» که صدای رسا و دلنشینی داشت، از روی مبل بلند شد و بدون مقدمه، سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر!» را سر داد! گفتگوها به یکباره قطع شد، همگی متوجه صدای او شدند و بی‌اختیار همه از جا بلند شدیم. انگار که فرمان «خبردار» داده باشند. هیچ‌کس منتظر بغل دستی‌اش نماند و بدون استثناء، همه درحالی‌که دست‌های‌مان را روی گردن یکدیگر انداخته‌بودیم، شروع به هم‌خوانی این سرود کردیم!